انار خانوم
وقتی چشم بر هم میگذارم، خواب های روشنی دارم...
چند روزی بود خیلی احساس تنهایی میکردم... حواسش خیلی بهم هست... خیلی
نقد فیلم بروکلین- نوشته شده در the guardian
او علاقه زیادی به مادر و خواهر خود دارد. ولی در عین حال علاقه ای به کار کردن در فروشگاه "میس کلی" که بدسرشت و کینه توز است را ندارد. بنابراین وقتی کشیش "پدر فلاد" چیزی را در او میبیند که خود او قادر به دیدن آن نیست و پیشنهاد اسپانسر شدن برای مهاجرت به نیویورک را به او میدهد بسیار خوشحال شده و همچنین برای اینکه نشان بدهد دختر ناسپاسی نیست تصمیم بزرگ زندگی جهت مهاجرت و شروع زندگی در نیویورک را میگیرد. در نیویورک خانم صاحبخانه دلسوزی دارد و همچنین "تونی" پسر ایتالیایی که عاشق او میشود. ولی در قلب او همیشه کششی جهت بازگشت به خانه بخصوص از جانب "جیم"، که پسری خجالتی، محافظه کار و با تربیت است وجود دارد.
"بروکلین"، تجربه دوگانه مهاجرت را روایت میکند. زندگی جدید در خارج به همراه زندگی موازی و شبح مانند در کشور خود. "بروکلین" تجربه مهاجرت دوباره به ایرلند پس از چشیدن طعم زندگی در امریکا را هم نشان میدهد. یک ایده غنی از اضطراب و قهقرایی ولی در عین حال نوعی تسکین و آسودگی و اعتقاد به اینکه تجارب زندگی در امریکا میتواند به زندگی بهتر در وطن کمک کند.
"بروکلین" نگاهی انتقادی به کلیسا ندارد و در عین حال آن را تایید هم نمیکند.